ناموسپرستی و خشونت علیه زنان
متن سخنرانی هما ارجمند در جلسه پالتاکی سازمان آزادی زن

با تشکر از شرکت کنندگان و سازماندهندگان عزیز. من در اينجا عمدتاَ ميخواهم به این پاسخ دهم که چرا جامعه در مقابل این همه خشونت نسبت به زن و زن ستیزی عکس المعلی حاد نشان نمیدهد؟ چطور است که دراین عصر هنوز قتلهای ناموسی نه تنها کاهش نیافتند بلکه حتی در غرب تعدادشان افزایش یافته است؟ فکوس من البته عطف به وضعیت زنان مهاجر و زنانی است که از کشورهای اسلام زده و یا به اصطلاح از "جهان سوم" به کشورهای غربی آمده اند. این زنان با مسائل و مشکلاتى مواجهه هستند که در يک سطحى، سایر زنان با آن روبرو نیستند. ستم و رنجى که بر آنان ميرود ابعادش بسیار فراتر از آن است که سایر زنان على العموم ميبرند و موانع مقابل آنان براى دسترسى به حقوق برابر خيلى وسيعتر است.
ميخواهم تصويرى دهم از بخشى از جامعه اى که ما در آن زندگى ميکنيم. آن بخشى که به آن نام کمنيتى (محيط) اسلامى را داده اند. اين بخش از جامعه، روز به روز در حال گسترش است و از جمعيت بالايى هم برخوردار است . در ایالت انتاریو کانادا در سال ٢٠٠٥جمعیتش به بیش از ٦٠ هزار نفر رسیده است. به این بخش از جامعه به عمد جامعه اسلامى می گویند. واقعیت این است که بيهوده به عده اى که نه سکت مذهبى اند و نه يک قوم مذهبى، هويت مذهبى نميدهند. هدف تشويق و ترغيب کردن ايجاد گتوهايى است که بر اساس مليت، نژاد، مذهب و فرهنگ بوجود ميايد. ايجاد چنین گتوهائی تحت نام کمنيتى در جامعه غرب امکان پذیر نخواهد بود مگر اینکه جامعه را آماده پذیرشش هم از درون این کمنیتی ها و هم از بیرون آنها کنند. به این منظور دو نیرو يکى در درون خود آن جامعه و ديگرى در بيرون آن دائم در حال تلاشند. از درون دست شیخان و رهبران ریز و درشت مذهبی را باز گذاشته اند تا با بیان اراجیفی چون "اين کمنيتى ما است، فرهنگ مان متفاوت است و غيرخودى ها نميتوانند آن را درک کنند، اين حق ماست که مذهب مان را پراتيک کنيم٬ ارزشهايى غربى فساد آور است و ما اجازه نميدهيم زنان ما و فرزندان ما به دامن چنين فسادى بيفتاند٬ در فرهنگ ما زن بايد تابع مرد باشد، زن توانايى اداره جامعه و خانواده را ندارد از اين رو حق سرپرستى کودک را نباید هم داشته باشد، تنبيه زن و کودک بخاطر شئون فرهنگى و مذهبى واجب است، چرا که زنان تشخيص شان پايين است" و غیره٬ به حقنه کردن فرهنگ قرون وسطائی بپردازند. ازطرف ديگر نیروهای راست و بعضا لیبرال و یا حتی بخشی از فیمینستها برای پاسیو کردن بخش اعظم جامعه در مقابل شرایط غیر انسانی زنان و کودکان در این کمنیتیها  با اراجیف دیگری چون٬ "ما به فرهنگهاى مختلف احترام ميگذاريم، و یا اینکه اینجا جامعه آزادی است و خودشان يعنى زنان و کودکان اين کمنيتى ها بايد براى حق شان مبارزه کنند، و اینکه ما نميتوانيم به زور متوسل شويم و اين انتخاب خودشان هست که به آن شرايط تن داده اند" وغیره٬ ذهن مردم را برای پذیرش شهروند درجه دوم آماده میکنند. بنحوی که چندان حساستى در قبال زن آزارى و کودک آزارى موجود نشان نمی دهند.
آخرین مورد و یکی از تکان دهنده ترین کیس قتلهای ناموسی  که ما در کانادا شاهد بوده ایم. چهار عضو یک خانواده افغانی در شهر کینگزتون ایالت انتاریو در یک شب توسط  پدر و پسر و مادر بقتل می رسند تا شئون اسلامی را حفظ کرده باشند. همه نهادهای دولتی و غیره دولتی مربوط به امور زنان و کودکان٬ سازمان مددکاری کودکان (سی ا اس)٬ پلیس و مدرسه٬ خانه های امن و غیره در سطوح مختلف در ارتباط با وضعیت این کودکان درگیر بوده اند ولی دقیقا بخاطر "حساس بودن مسایل فرهنگی" و به زبانی دیگر بخاطر "احترام به فرهنگهای مختلف و مذهب" هیچ اقدام جدی بخرج نداده تا این که سه دختر و زن اول به شدیدترین مجازات یعنی بقتل رسیدند. بر اساس همین سیاست رسمی و قانونی احترام به فرهنگها است که دولت بودجه های هنگفتی سالانه صرف آموزش جامعه از طریق کنفرانسها٬ برپائی کلاسهای ویژه٬ احداث مراکز گردهمائی و خرید مساجد و تنپل و سایر اماکن مذهبی همراه با اختصاص دادن دهها کانال تلویزیونی و رادیویی کرده و تاکنون توانسته دیوار نامرئی ولی زخیمی چون دیوار چین دور این کمنیتیها بکشند. وجود چنین سیستمی است که وقتی دختران شافیا به معلم و مددکاران مدرسه٬ به پلیس و سازمان حمایت از کودکان از خشونتی که بر آنها در خانه می رود سخن میگویند نه تنها هیچ اقدامی در جهت حفظ امنیت آنان بکار گرفته نمی شود بلکه پلیس با حضور پاسیوش در خانه آنان جانشان را بیشتر به مخاطره می اندازند. چرا که خشم پدر و برادر از اینکه عمل کریه شان به بیرون درز کرده٬ بیشتر از پیش شده بنحوی که نقشه نابودی آنان را می کشند. این یعنی امنیت٬ حیات و سلامتی زنان و کودکان را بدست خشونت گر و خرافاتی که تابع مشتى ریش سفید و رهبران دینی در این کمنیتیها هستند رها کردن. در همین کمنیتی هاست که ما ناظر چند همسرى هستیم و میبینیم که چگونه آزادانه در تلویزیون کمنیتی  امام ها و ملاهایشان آنرا تبلیغ می کنند. در حالی که چند همسری در کانادا رسما غیر قانونی است ولی رهبر دینی بالتیمور ٥٤ زن دارد و تعداد کودکانش از ١٠٠ هم بالاتر است و یا در کمنیتی باصطلاح مسلمان داشتن چهار زن رسمی و چندین زن صیغه را بدون کوچکترین ترسی ازخشم مردم و دولت در کانال تلویزیونی شان بصورت نرم این کمنیتی تجویز میکنند. با بی شرمی سن ازدواج را بنا به عرف دینی ١٤ سال بیان میکنند. در نتیجه ازدواج در سنين پايين متداول شده است و تاکنون هیچ نهادی خود را درگیر این قضیه نکرده است. بر سر کودکان دختر حتی زیر ٥ سال حجاب می کنند که اخیرا نقاب هم در بین کودکان دختر رایج شده است٬ که اگر ما و کمپین ما  در این  مورد اقدام جدی نکنیم٬ آن را هم به نرم تبدیل خواهند کرد. در همين کمنیتی ها، بطور عملى زن از حق طلاق برخوردار نيست٬ اگر چه که قانونا هست و اگر هم از اين حق بهره برد، مطرود می شود.
ببینید این واقعیت دارد که جدا از مدارس اسلامى موجود در این کمنیتیها جریانات اسلامی خواستار برگزاری نماز ظهر در مدارس دولتی هم شده اند و دختر و پسر را در اين مدارس از هم جدا کرده اند. "ازدواجهای اجباری"٬ خواستگاری همین حالاش نرم شده است. تنبيه بدنى زنان بخاطر نافرمانى، حق مردان شناخته شده است. بنحوی که اگر پلیس را هم به یاری بطلبند بخاطر اینکه آنان از هند٬ بنگلادش٬ افغانستان٬ سومالیا و ایران آمده اند و خشونت علیه زن در این کشورها "قانونی" و "رسمیت" دارد٬ بنا بر این بخاطر احترام به رسم و رسوم و مذهبشان پلیس با دادن یک اخطار به مرد وظیفه اش را انجام داده و امنیت زن و کودکان را غیر مستقیم بعهده خشونت گر می گذارد.
اما چه باید کرد؟ چگونه می شود به قتلهای ناموسی و خشونت علیه زن پایان داد؟
ما می دانیم که  قضيه نه آزادى مذهب است و نه آزادى فرهنگى و نه احترام به فرهنگها. قضيه در اين ميان زن آزارى و کودک آزارى آشکارى است که در بخشى از جامعه در مقياس زياد پيش ميرود. از اين رو در قدم اول بايد اين توجيهات را افشا و بى ارزش کرد.
گتويسم را نميتوان از بين برد جز اينکه توجيهاتى از اين دست را که مانع دخالت وسيع انسانها در امورى که به کل جامعه برميگردد، را به کنار زد. انتگراسيون يک وجهه اش ناشى از تمايل و تلاش آن گروههايى است که به محيط جديد وارد ميشوند وجه ديگرش از طريق دخالت و پذيرش نهادها و نيروهايى است که در جامعه از قبل وجود داشته اند. اين مهم است که هويتهاى کاذبى از جمله هويت مذهبى را بدور ریخت و انسان را بخاطر انسانيت اش عزيز دانست و حقوق پايه اى اش را جدا از مذهب، مليت و جنسيت احترام گذاشت. این یک واقعیت است که هرگونه هويت تراشى از اين نوع٬ زمينه را براى تبعيض و ناعدالتى آماده می کند.
مذهب امر خصوصى افراد است و در مقابل دخالت آن در هر سطحى، که باعث نقض حقوق افراد، اعمال خشونت و آزار فرد گردد بايد مقابله کرد. به فرهنگى که توجيه گر مردسالارى، تحقير زن و یا در قبال آن سکوت میکند، نبايد احترام گذاشت. هيچ کس در بين ما نيست که از عواقب شکل گيرى چنين پديده اى آگاه نباشد و نداند که گتويسم به همسرنوشتى و مبارزه مشترک ما براى رسيدن به حقوق برابر و رفاه اجتماعى چقدر صدمه ميزند.
 باید به سلطه مذهب در زندگی جامعه و دولت پایان داد و در همین راستا باید نه تنها جریانات اسلامی را افشا كرد، بلكه باید جایگاه اسلام سیاسی و رابطه سهم خواهی و قدرتخواهی این جریان با رشد و نفوذ دستگاه مذهب و اسلام را نشان داد. باید بر جنبه سیاسی مبارزه با اسلام سیاسی و مذهب به طور كلی تاكید كرد. از طرف دیگر بر جهانشمولی حقوق انسان، زنان و كودكان به طور مشخص تاكید كرد. در عین حال مبارزه قاطعی را باید با نسبیت فرهنگی و احترام به فرهنگها به پیش برد.
باید بر ضد مولتی كالچرالیسم و در دفاع از انتیگراسیون كار در مقیاس سیاسی، فرهنگی و قانونی كرد. و این خود کار یک کمپین سیاسی از نوع کمپین ماست. باید مماشات احزاب و دولت های غربی با حكومت های اسلامی را شدیداً افشا كرد. اینها همه به هم مرتبط هستند. 
 اتفاقاَ من مسئله حساسيت فرهنگى را از زاويه ديگر ميفهمم. و آن اينکه دولت و سازمانهاى خدمات اجتماعى بايد آنجايى که به مسئله حقوق انسانى، حق کودک و حقوق پايه زنان در اين کمنيتیها برميگردد بايد خيلى سريعتر، با نيروى بيشتر اقدام کرد. باید حساس بود که چه برسر کودکان و زنان در این "کمینتیها" میرود٬ کوچکترين مورد آزار را باید با جدیت تمام برخورد کرد و با آزار دهنده و خشونت گر با کمترین انعطاف رفتار کرد.
اگر اينها را مبناى کارمان قرار دهيم آنوقت آن ديوار گتويسم را شکسته ايم و نيروى عظيمى را به صفوف مبارزه براى يک زندگى بهتر براى همه و جامعه اى آزادتر فراهم کرده ايم. تنها در این صورت است که ما می توانیم به ناموسپرستی حداقل در غرب پایان دهیم.
  در اینجا لازم است که بگویم که این ما و جنبش ما بود که توانست علیرغم همه تلاشهای جریانات مذهبی٬ دادگاههای مذهبی و شریعه در امور خانواده در کانادا را به عقب بزنیم. این ما و جنبش ما بود که توانست مسئله چند همسری را برای بار دوم به دادگاه بکشاند و تاکید مجدد به غیر قانونی بودن آن کند و خواهان محاکمه کردن بانیان و باعثان آن شود. این ما هستیم که علیه مدارس اسلامی و کاتولیک اقدام کردیم و تا همین جا بودیم که مانع شدیم که مدارس اسلامی از بودجه دولتی برخوردار نگردند. این ما هستیم که بر یک سیستم آموزشی سکولار واحد پا فشاری می کنیم. این ما هستیم که سیستم مولتی کالچرالیسم را به مصاف کشيديم و امروز جامعه را پیرامون آن کاملا قطبی کرده ایم.
بجاست که همین جا اعلام کنم که اگر به راه ما و عمل ما اعتقاد دارید٬ اگر میخواهید در این عرصه مبارزه کنید به کمپینهای ما بپیوندید٬ به سازمان آزادی زن بپیوندید. و اگر بر این معتقد هستید که آزادی کامل زنان و پایان دادن کامل و قطعی به خشونت زنان از طریق یک انقلاب اجتماعی ممکن است به حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندید. 

٢٠ ژانویه ٢٠١٢
Homa Arjomand
homawpi@nosharia.com
www.nosharia.com
www.closedowniranianembassies.com
416-737-9500